مالیات بر ارزش افزوده تاثیر آن بر متغییر های کلان اقتصادی
مالیات بر ارزش افزوده تاثیر آن بر متغییر های کلان اقتصادی
دولت میتواند درآمدهای حاصله را به چهار منظور مورد بهرهبرداری قرار دهد:
1 - خرید کالاها و خدمات
2 - کاهش یا جایگزینی با سایر درآمدهای مالیاتی
3 - بازپرداخت بدهیهای دولت
4 - نگهداری درآمدها در بانکهای تجاری یا بانک مرکزی
هر کدام از این موارد (یا هر ترکیبی از آنها) که توسط دولت انتخاب شود میتواند بر پیامدهای مالیات بر ارزش افزوده موثر باشد. به عنوان مثال چنانچه دولت درآمدهای حاصل از مالیات بر ارزش افزوده را به جای خرج کردن، در بانکهای تجاری یا بانک مرکزی نگهداری کند، این اقلام علاوهبر افزایش منابع نزد بانکها، موجب کاهش حجم پول یا حداقل عدم افزایش آن میشود. لکن چنانچه اولویت با استفاده از درآمدهای حاصله جهت خرید کالاها و خدمات باشد، این اقدام موجب افزایش حجم پول در جامعه میشود. تغییراتی که در حجم پول ایجاد میگردد، روی برخی متغیرهای مهم نظیر تورم، ثبات و رشد اقتصادی، توزیع درآمد و تراز پرداختها اثر میگذارد.
1 -تاثیر بر تورم:
امکان افزایش در سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در اثر اجرای مالیات بر ارزش افزوده وجود دارد. حتی در کشورهایی که مالیات بر ارزش افزوده، جانشین سایر مالیاتهای تجمیعی شده است. به همین دلیل برخی کشورها نظیر فرانسه به منظور مقابله با تورم، اقدام به کاهش نرخ مالیات بر ارزش افزوده کردهاند. اما باید در نظر داشت که وضع مالیات بر ارزش افزوده به خودی خود نمیتواند تورمزا یا ضد تورم فرض شود. البته این امکان وجود دارد که فروشندگان برای پوشش مالیات اقدام به افزایش قیمتها بهاندازه نرخ مالیات نمایند. این اقدام میتواند منجر به افزایش یکباره در قیمت این کالاها شود ولی الزاما به تورم (افزایش پیوسته و مداوم در سطح عمومی قیمتها در طی زمان)، نخواهد انجامید.تجربیات کشورهایی که مالیات بر ارزش افزوده را در کشور خود اجرا کردهاند نشان میدهد که دلیلی برای نگرانی درباره تورم در نتیجه مالیات بر ارزش افزوده وجود ندارد و مالیات بر ارزش افزوده تورمزا نیست، حتی اگر در کشورهایی نظیر ژاپن و دانمارک، اجرای این قانون منجر به افزایش یکباره – و یکبار برای همیشه – در قیمتها شود. به دلیل اینکه مالیات بر ارزش افزوده فرار مالیاتی را کاهش میدهد و در نتیجه درآمدهای مالیاتی دولت افزایش مییابد، به دولت کمک خواهد کرد تا سیاستهای مالی انقباضی تری را دنبال کند و حتی ممکن است اثر کاهشی بر تورم داشته باشد – در این حالت مالیات بر ارزش افزوده اثر ضد تورمی خواهد داشت- که این موضوع در نمودار ذیل نشان داده شده است:
فرض کنید بدون وجود مالیات بر ارزش افزوده، سطح عمومی قیمتها با خط نقطه چین نمایش داده شود. اگر در سال t0 مالیات بر ارزش افزوده اعمال شود و یک تعدیل (افزایش قیمت) یک بار برای همیشه داشته باشیم؛ در این هنگام سطح قیمت از p0 به p1 افزایش مییابد. اما با ایجاد منابع درآمدی مالیاتی برای دولت، اکنون دولت اختیار بیشتری برای اجرای سیاست پولی انقباضیتر خواهد داشت و این بدان معنی است که نرخ رشد سطح عمومی قیمتها شروع به کاهش میکند. همانطور که در نمودار بالا نمایش داده شده، سطح عمومی قیمتها در حالت برقراری مالیات بر ارزش افزوده بعد از سال t، پایینتر از سطح عمومی قیمتها بدون وجود مالیات بر ارزش افزوده قرار میگیرد. گرچه مالیات بر ارزش افزوده عموما غیرتورمزا یا ضد تورمی است، باید توجه داشت زمان اجرای این مالیات بسیار مهم است. مطالعات تجربی نشان میدهند که در زمانی که تورم فزاینده در کشور وجود دارد، نباید اقدام به وضع مالیات بر ارزش افزوده نمود؛ چرا که این مالیات به طور اشتباه به عنوان عامل تورم شناخته میشود و پذیرش آن برای عموم دشوار خواهد بود. باید امعان نظر داشت که تغییر یکباره در سطح قیمتها
که ناشی از مالیات بر ارزش افزوده باشد، فقط تحت شرایط خاصی میتواند اتفاق بیفتد. چرا که معمولا انتظار میرود مالیات بر یک کالا قیمت آن کالا و قیمت کالاها و خدمات مرتبط با آن را تحتتاثیر قرار دهد، اما افزایش سطح عمومی قیمتها نمیتواند ادامه یابد مگر اینکه مقدار ریالی کالاها و خدمات تقاضا شده نسبت به سطح تولید افزایش پیدا کند که این موضوع منجر به افزایش سطح قیمتها میشود. با فرض اینکه سطح تولید کاهش نیابد، افزایش در مقدار ریالی تقاضا شده از کالاها و خدمات نیازمند افزایش حجم پول یا کاهش در حجم پولی است که افراد نگهداری میکنند. اما اگر نه حجم پول افزایش یابد و نه سرعت دست به دست شدن پول بالا رود، خریداران نمیتوانند همان خریدهای قبلی را در سطح قیمت بالاتر انجام دهند. بنابراین، نتیجه این است که حجم واقعی کالاها و خدمات فروخته شده کاهش بیابد، بعضی قیمتها تنزل کند یا تعدیلاتی در سطح تولید و اشتغال ایجاد شود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت اگر افزایش در سطح قیمتها در نتیجه اجرای مالیات بر ارزش افزوده باشد، عمدتا به یکی از دلایل زیر است:
اخذ مالیات بر ارزش افزوده موجب افزایش حجم پول توسط مراجع پولی شده است
اخذ مالیات بر ارزش افزوده موجب تمایل افراد به کاهش ماندههای پولی (و در نتیجه افزایش پول در جریان) شده است
یا مالیات بر ارزش افزوده به منزله عامل ضدانگیزشی برای تولید عمل کرده است.
2- تاثیر بر توزیع درآمد:
بسیاری افراد تصور میکنند مالیات بر ارزش افزوده موجب دریافت سهم بیشتری از افراد کم درآمد نسبت به افراد پردرآمد میشود. اما برای تجزیه و تحلیل دقیق تاثیر مالیات بر ارزش افزوده بر توزیع درآمد، میبایست ببینیم این مالیات به چه صورتی اجرا میشود (یعنی نرخ آن برای کالاهای مختلف چند درصد است و چه کالاهایی از آن مستثنا هستند). به علاوه، باید دید نحوه استفاده از درآمدهای حاصله به چه صورت است؟ مثلا در بریتانیا مالیات بر ارزش افزوده بر اکثر کالاها 10درصد است و برای برخی کالاها نرخ صفر دارد (کالاهایی که نرخ مالیات بر ارزش افزوده صفر دارند مشتمل بر مواد غذایی، اجاره مسکن، سوخت، انرژی و حملونقل مسافر است). نرخ مالیات بر ارزش افزوده برای برخی کالاهای لوکس 25درصد و برای برخی کالاها
که در سطح بینالمللی فروش بیشتری دارد کمتر از 10درصد میباشد. تاثیر این مالیاتبندی بر توزیع درآمد بستگی به این دارد که قیمت کالاها و خدمات چگونه نسبت به حذف یک مالیات و وضع مالیات بر روی کالای دیگر واکنش نشان میدهند. غالبا نمیتوان تضمین کرد که قیمتها با تغییر مالیات به همان نسبت تغییر کنند. نحوه استفاده از درآمد توسط دولت (به عنوان مثال اینکه آیا از درآمدها برای کاهش یا حذف مالیات بر درآمد، مالیات بر دارایی، یا افزایش مخارج دولت استفاده میشود) میتواند برای درک توزیع درآمد واقعی پس از تغییر مالیات به ما کمک کند. بهعلاوه شرایط پولی کشور، رفتار قیمتها را تحتتاثیر قرار میدهد که به نوبه خود، بر توزیع درآمد واقعی تاثیرگذار است.
3 - تاثیر بر رشد اقتصادی:
سیستم مالیاتی باید به گونهای باشد که پتانسیل اقتصاد برای دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر را تشویق کند یا حداقل آن را تضعیف ننماید. حال باید دید پیامدهای مالیات بر ارزش افزوده بر رشد اقتصادی چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید بررسی شود که آیا افراد نسبت به اجرای مالیات بر ارزش افزوده با (1) کاهش مصرف، (2) کاهش سرمایهگذاری یا (3) افزایش عرضه منابع مولد به بازار واکنش نشان میدهند. عکسالعمل سوم به معنی رشد اقتصادی است. اما برای تداوم آن میبایست بین افزایش تقاضا و افزایش عرضه کالاها مطابقت وجود داشته باشد. کاهش در تقاضا که منجر به انباشت کالاها در انبار میشود، به کاهش تولید یا قیمت میانجامد. عکسالعملهای احتمالی (1)، (2) و (3) بستگی به این دارد که مالیات بر ارزش افزوده، نحوه استفاده از وجوه و شرایط پولی کشور، چگونه هزینه مصرف فعلی را نسبت به هزینه مصرف آینده و شرایطی را که منتج به آن میشود که صاحبان منابع، منابع خود را نگهدارند یا به بازار عرضهکننده تحتتاثیر قرار میدهند. کاهش در هزینه مصرف آینده (نسبت به مصرف فعلی) در بسیاری شرایط منجر به رشد تولید در اقتصاد میشود.
4 - تاثیر بر تراز پرداختها:
مالیات بر ارزش افزوده، نسبت به سایر مالیاتها، برای تراز پرداختهای کشورهای عضو WTO از مزیت بیشتری برخوردار است. مقررات گات (توافق عمومی تعرفهها و تجارت) این مزیت را ایجاد میکند. گات اجازه کاهش در مالیاتهای غیرمستقیم، نظیر مالیات بر ارزش افزوده یا مالیات بر فروش را برای صادرات میدهد تا به این وسیله قیمت کالا در مقصد صادرات، مشمول مالیات نباشد. اما این اجازه را نمیدهد که مالیاتهای مستقیم نظیر مالیات بر درآمد، از قیمت کالا کاسته شود. بهعلاوه، گات اجازه وضع مالیات بر واردات معادل مالیات غیرمستقیم کشور واردکننده را میدهد. اگر مالیاتهای مستقیم اثر مثبتی بر قیمت کالاها و خدمات داشته باشند، که با حذف مالیات این قیمت کاهش مییابد، استفاده از مالیات غیرمستقیم به جای مالیات مستقیم، میتواند در افزایش صادرات و کاهش واردات یک کشور موثر باشد (با فرض ثبات سایر عوامل موثر در تجارت خارجی). این به دلیل آن است که در چارچوب مالیات بر ارزش افزوده، نسبت به وضعیتی که مالیات مستقیم برقرار باشد، قیمت برای خارجیان جذاب تر خواهد بود.