تاثیرات کاهش ارزش پول بر اقتصاد کشورها
تاثیرات کاهش ارزش پول بر اقتصاد کشورها
• در یک سیستم ثابت نرخ ارز، تغییر ارزش پول و کاهش ارزش ارز تغییراتی قانونی در ارزش پول یک کشور به نسبت سایر کشورها است. در یک سیستم نوسانی نرخ ارز، نیروی بازار تغییراتی در ارزش پول ایجاد میکند که کاهش ارزش پول نامیده میشود.
• در یک سیستم ثابت نرخ ارز، هم تغییر ارزش پول و هم کاهش ارزش ارز هر دو توسط سیاستگذاران که معمولاً با فشار بازار تحریک میشوند، ایجاد میشود.
• چارتر صندوق بینالمللی پول سیاستگذاران را به خودداری از "دستکاری نرخ ارز برای دستیابی به سود رقابتی ناعادلانه بر سایر اعضاء" هدایت میکنند.
در کنفرانس بریتون وودز (Bretton Woods) در ژوئن 1944، رهبران بینالمللی با ایجاد یک سیستم ثابت برای نرخ ارز به دنبال ایجاد محیط اقتصادی بینالمللی ثابت بعد از جنگ بودند. ایالات متحده نقش رهبری در این تغییر و تنظیمات جدید داشت، طوریکه ارزش پول سایر کشورها به نسبت دلار امریکا ثابت شدند و ارزش دلار نیز برحسب ارزش طلا—اونسی 35 دلار—تنظیم شد.
پس از توافقنامه بریتون وودز، دولت ایالات متحده برای پایین نگه داشتن رشد اندوختههای بانک مرکزی سایر کشورها از دلار به منظور کاهش فشار تبدیل اندوخته دلار دولتی به طلا وارد عمل شد.
طی اواسط تا اواخر دهه شصت میلادی، ایالات متحده یک دوره افزایش نوسانات را تجربه کرد. ازآنجاکه پولهای رایج قادر نبودند برای انعکاس تغییر وضعیت اقتصاد خُرد نسبی بین امریکا و سایر کشورها، نوسان یابند سیستم نرخ ارز ثابت تحت فشار قرار گرفت.
در سال 1973، ایالات متحده تبعیت خود از استاندارد طلا را پایان داد. بسیاری از کشورهای صنعتی نیز سیستم خود را از سیستم ارز ثابت به سیستم نرخ نوسانی تغییر دادند.
از سال 1973، نرخ ارز بسیاری از کشورهای صنعتی، براساس ذخیره یا تقاضای پولهای مختلف در بازار جهانی شناور شده یا نوسان یافت. افزایش ارزش پول تضعیف رسمی پول و کاهش آن تقویت رسمی پول نامیده میشود. اما برخی کشورها استفاده از نرخ ارز ثابت را دنبال کردند تا کمکی به دستیابی اهداف اقتصادی خود مثل ثبات قیمت کرده باشند.
در سیستم نرخ ارز ثابت، فقط تصمیم دولت یک کشور یا مسئولین پولی است که میتواند ارزش قانونی پول را تغییر دهد.
دولتها گاهی، در واکنش به فشارهای غیرعادی بازار چنین اقداماتی انجام میدهند. تضعیف رسمی پول، تنظیم رو به پایین عمدی در نرخ رسمی ارز، ارزش پول را پایین میآورد؛ درمقابل، تقویت رسمی پول، تغییر روبه بالای ارزش پول است.
بعنوان مثال، تصور کنید دولتی 10 واحد از پول خود را برابر با یک دلار قرار دهد. برای تقویت قیمت، باید اعلام کند که از این به بعد 20 واحد از پول او برابر با یک دلار خواهد بود. این موجب میشود پول آنها برای امریکاییها نصف ارزش قبل را پیدا کند و در کشور خودشان قیمت دلار دوبرابر خواهد شد. برای افزایش قیمت، دولت باید نرخ پول خود را از 10 واحد به پنج واحد تغییر دهد؛ این باعث میشود پول آنها برای امریکاییها ارزشی دوبرابر پیدا کند و دلار برای خودشان نصف قیمت قبل خواهد شد.
کشورها تحت چه شرایطی ارزش پول خود را کاهش میدهند؟
وقتی دولتی ارزش پول کشور خود را کاهش می دهد، معمولاً به خاطر رابطه فشارهای بازار و تصمیمات سیاستی موجب میشود نرخ ثابت پول غیرقابلدفاع گردد.
بهمنظور حفظ نرخ ثابت ارز، یک کشور باید اندوخته کافی از ارزهای خارجی، معمولاً دلار، دارا بوده و تمایل به خرج آنها نیز داشته باشد تا بتواند همه تقاضاهای پول خود را با نرخ ثابتشده ارز، خریداری کند.
وقتی کشوری قادر نباشد اینکار را بکند یا تمایلی به آن نداشته باشد، باید ارزش پول خود را به سطحی که میتواند یا میخواهد تضعیف کند تا با اندوختههای ارز خارجی خود مطابق شود.
یک تاثیر اصلی کاهش ارزش پول این است که پول خانگی را به نسبت سایر پولها ارزان میکند.
کاهش ارزش دو مفهوم دارد:
اول اینکه، کاهش ارزش، صادرات آن کشور را برای خارجی نسبتاً ارزانتر خواهد کرد
دوم اینکه، این کاهش ارزش پول محصولات خارجی را برای مشتریان داخلی به نسبت گرانتر خواهد کرد،
درنتیجه، واردات محدودتر خواهد شد. این میتواند به افزایش صادرات آن کشور و کاهش واردات آن کمک کرده و درنتیجه به کاهش کسری بودجه موجود کمک کند.
مسائل سیاستی دیگری نیز ممکن است منجر به تغییر نرخ ثابت ارز شود. بعنوان مثال، به جای اجرای سیاستهای غیرمحبوب هزینهها، یک دولت ممکن است تلاش کند از تضعیف ارزش پول خود برای تقویت تقاضای کل در اقتصاد در تلاش برای مبارزه با بیکاری استفاده کند.
افزایش ارزش پول، که موجب گرانتر شدن پول یک کشور میشود نیز در تلاش برای کاهش مازاد حساب موجود، که در آن صادرات بسیار بالاتر از واردات است، یا در تلاش برای مهار فشارهای تورمی، ایجاد میشود.
تاثیرات کاهش ارزش پول
یکی از خطرات مهم آن این است که با افزایش قیمت واردات و تحریک تقاضا برای تولیدات داخلی، کاهش ارزش میتواند موجب افزایش تورم شود.
وقتی چنین اتفاقی بیفتد، دولت میباست نرخ بهره را برای کنترل تورم بالا ببرد اما این به قیمت کندتر شدن رشد اقتصادی تمام خواهد شد.
یکی دیگر از خطرات کاهش ارزش پول خطر روانی آن است. تا زمانیکه تضعیف ارزش پول بعنوان نشانه ضعف اقتصادی دیده شود، اعتبار یک کشور به خطر خواهد افتاد.
درنتیجه، تضعیف ارزش اعتماد سرمایهگذاران را در اقتصاد آن کشور کاهش داده و بر توانایی آن کشور برای ضمانت سرمایهگذاران خارجی تاثیر منفی خواهد داشت.
یکی دیگر از عواقب احتمالی آن کاهش ارزش پیدرپی خواهد بود. بعنوان مثال، شرکای تجاری نگران این مسئله میشوند که نزول قیمت پول تاثیری منفی بر صنعت صادرات آنها داشته باشد.
کشورهای همسایه نیز ممکن است ارزش پول خود را کاهش دهند تا تاثیرات تضعیف ارزش شرکای تجاری خود را تعدیل کنند. چنین سیاستهای "گدایی از همسایه"، با ایجاد بیثباتی در بازارهای گستردهتر مالی، مشکلات اقتصادی را تشدید خواهد کرد.
از دهه سی میلادی تاکنون، سازمانهای بینالمللی مختلفی مثل صندوق بینالمللی پول (IMF) برای کمک به کشورها برای هماهنگ کردن سیاستهای تجاری و ارز خارجی خود و درنتیجه جلوگیری از تضعیف ارزش پیدرپی پول و عمل متقابل کشورهای دیگر، بنیانگذاری شدهاند.
اصلاح ماده IV منشور صندوق بینالمللی پول، سیاستگذاران را ترغیب میکند از "دستکاری نرخ ارز برای رسیدن به سود رقابتی ناعادلانه بر سایر اعضاء" خودداری کنند. با این اصلاحیه، IMF حق هر کشور عضو برای انتخاب آزادانه یک سیستم نرخ ارز را نیز ایجاد کرده است.